تامین زمینه ها و بایسته های امنیت، ثبات، رفاه و توسعه ملت-کشور از کارویژههای حاکمیت است که از آن با عنوان کشورداری یاد می شود. کشورداری فرایندی با محوریت منافع و مصالح حداکثری آحاد ملت با عاملیت نظام سیاسی در قالب مدیریت سیاسی فضای جغرافیایی ملی است که به آفرینش و پرورش حکومتی کارا، کارامد و شفاف، جامعهای باثبات و متعهد، زیستگاهی پایدار و تابآور، زیستی امن، رضایتبخش، فراهمسازی نیازهای مادی و فَرامادی و حقوق طبیعی شهروندان معطوف است. از این رو، کشورداری به شدت در پیوند با بازیگران و کنشگران گوناگون و درهم تنیده با مقیاس های مختلف و منافع و ادراک های متنوع از فضاست. یافتهها و دادهها گویای آن هستند که طی چند دهه گذشته در بسیاری از کشورها و مناطق، برونداد نهایی مناسبات یاد شده در قالب ناپایداری سرزمین، تهدید بقای جوامع و تمدن بشر نمود یافته و عرصه های مختلف کشورداری به ویژه آن بخش که در پیوند با پایداری سرزمین قرار دارد را متاثر کرده است. بدین معنا که پایداری و ماندگاری جوامع انسانی، وابسته به بنیادهای زیستی است که در پهنه سرزمین توزیع شدهاند جوامعی که خود بخشی از اکوسیستم جغرافیایی هستند. از این رو، زیست و زیستگاه جوامع انسانی سراسر وابسته به عناصر طبیعی اکوسیستم، بنیادهای زیستی و منابع طبیعی آن است. بنیادهای زیستی و منابع طبیعی اکوسیستم جغرافیایی در تأمین نیازها و خواستههای جوامع کارکرد حیاتی و راهبردی دارند و ماندگاری زیست و و تداوم کارکرد سازههای انسانی وابسته را تضمین میکنند.
در این میان، فلسفه وجودی و هستی حکومت و دستگاه حاکمیت اداره بهینه ملت و شهروندان در قالب مدیریت فضای جغرافیایی مقیاس ملی است. این در حالی است که بسیاری از حکومت ها در مدیریت بهینه و تکامل فضای جغرافیایی و ساختار اجتماعی آن ناکام بوده اند. برخاسته از چنین زمینه و زمانهای است که بشریت، خواه در مقیاس ملی و کشوری و خواه در مقیاس منطقهای و جهانی به وضعیت زیست مناسب در فضای جغرافیایی مربوطه نرسیده است. هنوز رنج فقر، جنگ، ناامنی، ویرانی زمین، آلودگیهای زیستمحیطی، دگرشهای آب و هوایی، تخریب بنیادهای زیستی، بیسوادی و کمبود آموزش، نابرابری، محرومیت، ناامنی غذایی و گرسنگی، افزایش حاشیهنشینی در قالب آلونکنشینی و حلبیآبادها، بیکاری و آنارشیسم اقتصادی، درگیریهای مذهبی، ناکارامدی حاکمان، پیدایش و فراگیری گروههای تَبهکار، هراسافکنی، آوارهسازی و کوچاندنهای اجباری، بیماریهای فراگیر و دردهای بیدرمان و دهها چالش و تنگنای دیگر در کنار کاستیهای ساختاری و نهادی حکومتها، کرامت آدمی،مناسبات انسانی و زمینه زیست انسانی ِآرام و آبرومندانه انسانها را خدشه دار کرده است.
امروزه کشورداری در ایران درگیر یک رشته چالش های بنیادی درهم تنیده ای در حوزههایی همچون ضرورت اصلاحات ساختاری اقتصادی، بحران تامین آب، بیکاری، ناامیدی درباره آینده، بحران ریزگردها، پیامدهای بحران آب، فقر و نابرابری، رکود/رونق اقتصادی، بیتفاوتی اجتماعی، سرمایهگذاری اقتصادی داخلی و خارجی، بحران آلودگی هوا، اختلاف در ادراک محیطی قلمروداران حاکمیتی، حقوق اساسی و شهروندی، قاچاق و فربگی اقتصاد زیرزمینی، تخریب تنوع زیستی، مسائل جنگلها و گونههای زیستی جانوری، بیتوجهی به پایداری زیستمحیطی، تخریب منابع خاک، مشکلات سلامت ناشی از آلودگیهای گوناگون، درگیریهای آب پایه بر سر انتقال آب در داخل ایران و با کشورهای همسایه، پیامدهای تغییرات اقلیمی برای ایران، ضرورت بهرهوری انرژی و توجه به انرژیهای نو، آلودگیهای آب، تمرکزگرایی در تهران، ناکارآمدی مدیریت بازیافت و مسائل ناشی از انبوه زبالهها، سیاستهای خصوصیسازی و پیامدهای آن، چالشهای توسعه گردشگری، حاشیهنشینی شهری، تورم، بحران کنش جمعی در حوزه محیط زیست، بحران اداره کلانشهرها، تنش در مناسبات ژپوپلیتیک با قدرت های جهانی، پیری جمعیت، چالشهای قومی و ناحیه ای، رکود مسکن،مشکلات زیرساختی ناوگان ترابری، سهم کشاورزی در رشد تولید ناخالص داخلی و تحولات نواحی قومی کشورهای منطقه است که بیشتر یا جغرافیایی هستند یا ابعاد و پسامدهای فضایی دارند آینده کشور در سده پیش رو را متاثر خواهند کرد. بر پایه پیشبینیها چالش های یاد شده کشور تا چند دهه آینده تداوم و ماندگاری خواهند داشت و امنیت، ثبات و توسعه کشو را در خود گرفتار خواهند آورد. بر بنیاد چنین نگرانیهایی دانشکده علوم جغرافیایی بر آن است که در قالب نخستین همایش ملی «کشورداری و پایداری سرزمین در ایران سده پانزدهم» یافته های جغرافیدانان و دیگر رشته های مرتبط با مقوله کشورداری در دهه نخست اسفند ماه سال جاری به حضور رشتهها و گرایشهای مختلف علوم جغرافیایی در دانشگاه خوارزمی را برگزار کند. |